Loading...
「ツール」は右上に移動しました。
利用したサーバー: natural-voltaic-titanium
23いいね 632回再生

گمان کردم تویی/ شاعر: شفیقه دیباج/ دکلماتور بهشته خرم/ shafiqa deebaj

گمان کردم تویی

سایۀ محوی هویدا شد، گمان کردم تویی
پشتِ کوچه تق‌تق پا شد، گمان کردم تویی

غنچه یی لبخنده زد، گیسویِ سنبل باز شد
باغ، مست از عطر گل‌ها شد، گمان کردم تویی

قویِ عاشق رقصِ زیبای خودش آغاز کرد
در دلِ تالاب غوغا شد، گمان کردم تویی

آسمان روشن‌تر از هر روز دامن گسترید
جشنِ نور و شور برپا شد، گمان کردم تویی

موجِ رنگِ سبز و سرخ و زرد و آبی و بنفش
هر طرف زیبای زیبا شد، گمان کردم تویی

پیش چشمم یک هزار آیینه چشمانش کشود
لحظه‌ها لبریز رٶیا شد، گمان کردم تویی

حسِِّ خوبِ زنده بودن، حسِِّ خوبِ عاشقی
باز این گم‌گشته پیدا شد، گمان کردم تویی

شعرِ تازه در دلم جوشید بعد از مدتی
رگ رگِ من پر ز آوا شد، گمان کردم تویی

با خیالت غرقِ دنیای دگر بودم که، وه...
ناگهان دروازه ام وا شد، نگه کردم تویی

دکتور شفیقه دیباج

コメント