لاله را داغ از آن دم که به دل حاصل بود
داغ عشق تو مرا لاله صفت در دل بود
عمر من رفت و مرا فرقت او ساخت هـلاک
چه کنم؟ عمر من دلشده مستعجل بود
رخ نمودی و به من مردنم آسان کردی
ورنه در فرقت تو زیستنم مشکل بود
بابر از عقل فرو مانده، چه تشویش کنی؟
اې خوش آن دم که ز می بیخود و لایعقل بود
ظهیرالدین محمد بابر شاه
از کتاب: دریا در گوهر
コメント